ای کاش که در نیمه این راه فریاد نمیزدی برگرد......
ای کاش که این قصه نمی شد ای کاش شبانگاه که می شد
این پنجره تا صبح سحر باز نمی ماند
حسرت زده ای بر لب این پنجره ای کاش
با یاد دو چشمان تو آواز نمی خواند
ای کاش برسد دوباره لحظه دیدار
ویران شود این همه آشفتگی و درد
ای کاش فریادی نمی زدی که برگرد....
نظرات شما عزیزان: